دروت سرباملغتنامه دهخدادروت سربام . [ دَرْ وَ س َ رَ ] (اِخ ) قریه ای است پر از بساتین و نخل ، در صعید مصر. (از معجم البلدان ).
خشکسالیdrought, drouthواژههای مصوب فرهنگستاندورهای بلندمدت با وضع هوای خشک نابهنجار که موجب عدم توازن جدی آبشناختی میشود
درودلغتنامه دهخدادرود. [ دُ ] (اِ) (در قدیم با واو مجهول ) چوب و درخت و تخته ، واز این جهت چوب تراش را درودگر گویند. (از برهان ).
درودلغتنامه دهخدادرود. [ دُ ] (اِ) نام روز پنجم از خمسه ٔ مسترقه ٔ سالهای ملکی . (برهان ) (جهانگیری ).
درویتلغتنامه دهخدادرویت . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. واقع در 18 هزارگزی شمال باختری گهواره و 4 هزارگزی جنوب خاوری درنیجه ، با 250 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن م