کشتی مردهdead ship, dead, cold ship, dead ship condition, dead condition, cold ship conditionواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن، پیشران اصلی و دیگهای بخار و سایر دستگاههای حرکتی کشتی، بهدلیل نبودِ منبع تغذیه، کار نمیکنند متـ . وضعیت کشتی مرده
نقطۀ مرگ پایینbottom dead centre, BDC, lower dead centre, LDC, inner dead centreواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین نقطۀ قرارگیری پیستون که در آن محور دستهپیستون و محور طولی پیستون همراستا میشوند
درجهـ روزرشدgrowing degree day, degree dayواژههای مصوب فرهنگستانمجموع دماهای بالاتر از صفر پایه (base temperature) در هریک از مراحل رشدونمو گیاه
خط کورdead-end siding, dead-end trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی در ایستگاه راهآهن که از خط اصلی جدا شده و در پایان آن سپر انتهایی نصب شده است
داژگانلغتنامه دهخداداژگان . (اِخ ) دهی از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن واقع در 26 هزارگزی باختر داران و 10هزارگزی شوسه ازنا به اصفهان . کوهستانی . سردسیر و دارای 297 تن سکنه است . آب آن
پن داژنهلغتنامه دهخداپن داژنه . [ پ ِ ژُن ِ ] (اِخ ) مرکز دهستان در ایالت بوت اِ گارُن از شهرستان ویل نووسورلو. بندری واقع در کنار لو دارای 1971 تن سکنه و راه آهن .
داژگانلغتنامه دهخداداژگان . (اِخ ) دهی از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن واقع در 26 هزارگزی باختر داران و 10هزارگزی شوسه ازنا به اصفهان . کوهستانی . سردسیر و دارای 297 تن سکنه است . آب آن
بانداژلغتنامه دهخدابانداژ. (فرانسوی ، اِمص ) زخم بندی . بستن جراحت و خستگی . خسته بندی . بستن زخم و عضو مجروح و شکسته . و رجوع به باند شود.
بانداژفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) زخم رو باز یا قسمتی از بدن را با نوار مخصوص بستن ، باندپیچی (فره ).