لغتنامه دهخدا
داود عمون . [ وو ع َم ْ مو] (اِخ ) ابن انطون عمون شاعری نیکوشعر و از مردان قضاست در دیرالقمر لبنان زاده شد و به مصر رفت و اقامت اختیار کرد. پس از چندی به لبنان بازگشت و عهده دارمشاغلی چند گردید. (از الاعلام زرکلی چ 1 ج <span class="hl" dir="l