دالتون این فورنسلغتنامه دهخدادالتون این فورنس . [ تُن ْ ن ِ ] (اِخ ) نام قصبه ای در ایالت لانکاسترو در 37هزارگزی شمال غربی لانکاستر انگلیس در خلیج ایرلاند. (از قاموس الاعلام ترکی ).
دالتونلغتنامه دهخدادالتون . (اِخ ) نام قصبه ای در سه هزارگزی شمال شرقی هودرسفیلد به ایالت یورک انگلیس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
دالتونلغتنامه دهخدادالتون . [ تُن ْ ] (اِخ ) فیزیک دان و شیمی دان و طبیعی دان انگلیسی (1766-1844 م .). وی در فرضیه ٔ اتمی بهری دارد.
دالتون لدایلغتنامه دهخدادالتون لدای . [ تُن ْ ل ُ ] (اِخ ) نام قصبه ای در ساحل بحر شمال به ده هزارگزی جنوب سوندرلاند در ایالت دورهام انگلیس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
قانون دالتونDalton's lawواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که بنابر آن فشار کل آمیزهای از گازهای بدون برهمکنش در یک محفظة بسته برابر است با حاصل جمع فشارهای تکتک گازهای موجود در همان محفظه
دولتگینلغتنامه دهخدادولتگین . [ دَ / دُو ل َ ] (ص مرکب ) دولتمند. سعادتمند. ثروتمند. صاحب جاه و مال و اقبال : شد دیده ٔ دولت را در تو نظری صادق کز دولت تو گشتند احباب تو دولتگین خلقی ز تودولتگین گشتند به یک ذره از دولت تو
دالتونلغتنامه دهخدادالتون . (اِخ ) نام قصبه ای در سه هزارگزی شمال شرقی هودرسفیلد به ایالت یورک انگلیس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
دالتونلغتنامه دهخدادالتون . [ تُن ْ ] (اِخ ) فیزیک دان و شیمی دان و طبیعی دان انگلیسی (1766-1844 م .). وی در فرضیه ٔ اتمی بهری دارد.
دالتونلغتنامه دهخدادالتون . (اِخ ) نام قصبه ای در سه هزارگزی شمال شرقی هودرسفیلد به ایالت یورک انگلیس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
دالتونلغتنامه دهخدادالتون . [ تُن ْ ] (اِخ ) فیزیک دان و شیمی دان و طبیعی دان انگلیسی (1766-1844 م .). وی در فرضیه ٔ اتمی بهری دارد.
قانون دالتونDalton's lawواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که بنابر آن فشار کل آمیزهای از گازهای بدون برهمکنش در یک محفظة بسته برابر است با حاصل جمع فشارهای تکتک گازهای موجود در همان محفظه