خلقانیلغتنامه دهخداخلقانی . [ خ ُ ] (ص نسبی ) کهنه خر. آنکه کالا و متاع کهنه می خرد. (یادداشت بخط مؤلف ) (از انساب سمعانی ). || آنکه کالای کهنه می فروشد. کهنه فروش . (یادداشت بخط مؤلف ).
خلقلغتنامه دهخداخلق . [ خ َ ] (ع مص ) آفریدن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ابداع کردن . احداث کردن . ایجاد کردن : قال کذلک قال ربک هو علی هین و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئاً. (قرآن 9/19). ولقد خلقنا الانسان من صل
خَلَقْنَاهُمفرهنگ واژگان قرآنآنان را آفریدیم-آنان راخلق کردیم(خلق در اصل به معناي تقدير و اندازه گيري است)