خانفلغتنامه دهخداخانف . [ ن َ / ن ِ ] (ع ص )بینی برکشنده از تکبر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج العروس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتر که سرگرداند سوی سوار در دویدن : «جمل خانف ».(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ).
خانولغتنامه دهخداخانو. (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، که در 45 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به قوچان قرار دارد. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل . دارای <span cl
خانولغتنامه دهخداخانو. (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 61 هزارگزی شمال باختری مشهد و یکهزار گزی جنوب راه قدیمی مشهد به قوچان . ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل و دارای 51 تن سکنه که شیعی مذهب
خانولغتنامه دهخداخانو. (اِخ ) قصبه ای است در جنوب لارستان و در شمال شرقی بندرعباس و از آنجا در حدود 150 هزارگز فاصله دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020).
خنفلغتنامه دهخداخنف . [ خ َ ] (ع مص ) بریدن میوه شبیه اترج . یقال : خنف الاترج و نحوه . || سینه ٔ خود را با دست زدن . (منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال : خنفت المراءة.
خنفلغتنامه دهخداخنف . [ خ ُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خنوف و ج ِ خنیف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به «خنوف » و «خنیف » شود.
خانفولغتنامه دهخداخانفو. (اِخ ) نام دیگر آن کانتن است . کانتن یکی از بنادر مهم چین و بر دلتای سی کیانگ قرار دارد نام دیگر کانتن کونگ تنگ است . رجوع به کانتن شود.
خانفولغتنامه دهخداخانفو. (اِخ ) نام دیگر آن کانتن است . کانتن یکی از بنادر مهم چین و بر دلتای سی کیانگ قرار دارد نام دیگر کانتن کونگ تنگ است . رجوع به کانتن شود.