خذانیةلغتنامه دهخداخذانیة. [ خ ُ ی َ ] (ع ص ) سطبر. چابک . چالاک . (دهار) (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). جمل خذانیة؛ شتر ستبر و چابک . (منتهی
خانیهلغتنامه دهخداخانیه . [ نی ی َ ] (اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین ترک پیش از مغول است که در ترکستان شرقی حکومت می کرده اند. این طایفه به اسامی «خاقانیه » و «خانیان » و «ایلک خان
خذاویةلغتنامه دهخداخذاویة. [ خ ُ ی َ ] (ع ص ) نسبت است مر گوش را. اذن خذاویة؛ گوش سبک و سست شنوا. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
خزانیهلغتنامه دهخداخزانیه . [ خ َ نی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) شعرها که در صفت خزان گویند. (یادداشت بخط مؤلف ).
چابکلغتنامه دهخداچابک . [ ب ُ ] (ص ) چست و چالاک . فرز. تند. سبک . زرنگ . زبر و زرنگ . ظریف . رعنا. قبراق . زود. قچاق . چابوک . چاپوک . چپوک (دهات تربت حیدریه ): جلیت ؛ مرد چابک
خانیهلغتنامه دهخداخانیه . [ نی ی َ ] (اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین ترک پیش از مغول است که در ترکستان شرقی حکومت می کرده اند. این طایفه به اسامی «خاقانیه » و «خانیان » و «ایلک خان
خذاویةلغتنامه دهخداخذاویة. [ خ ُ ی َ ] (ع ص ) نسبت است مر گوش را. اذن خذاویة؛ گوش سبک و سست شنوا. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
خزانیهلغتنامه دهخداخزانیه . [ خ َ نی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) شعرها که در صفت خزان گویند. (یادداشت بخط مؤلف ).