حاجی فیروزفرهنگ فارسی عمیدمردی که در ایام نوروز با چهرۀ سیاهکرده، لباس قرمز، و دایره در کوچه و خیابان میگردد و مردم را میخنداند و از آنها پول میگیرد.
حاجی فیروزفرهنگ فارسی معین(اِمر.) مردی که از چند روز مانده به نوروز تا پایان نوروز، چهره خود را سیاه کرده و لباس قرمز می پوشد و در کوچه و خیابان ها دایره به دست می خواند و می رقصد، آمدن نوروز رابه مردم یادآوری کرده ، پول می گیرد.
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (امیر جلال الدین ...) ابن تاج الدین علی شیروانی وزیر موسی خان بن علی بایدو، (که از شوال تا 14 ذی الحجه سنه ٔ 736 هَ . ق . سلطنت کرده است ،) این پادشاه و وزیر قدرت مطیع ساختن امرای بزرگ را نداشتن
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (ملک صالح ). صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان ، او پس از مرگ علی ، معروف بملک منصور، در 783 هَ . ق .جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک او برقوق چرکسی به اداره ٔ امور پرداخت و پس از یک سال و
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (امیر غیاث الدین ...). جد آل مظفر است ، صاحب حبیب السیر آرد: «مبارزان معرکه اخبار در میدان احوال آل مظفر کمیت قلم را بدین منوال جولان داده اند که جد اعلی امیر مبارزالدین محمد که نخستین سلاطین آل مظفر است موسوم بود بغیاث الدین حاجی خراسانی و طلوع اختر وجود امیر غ
چیز سیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، قیر، ذغال، زاغ، شب، دوده، کربن سیاهجامگان حاجی فیروز آدم سیاهپوست، زنگی، برزنگی، کاکاسیاه، تیرهپوست، سبزه
آتش افروزفرهنگ فارسی عمید۱. هر چیزی که با آن آتش روشن کنند؛ آتشگیره.۲. کسی که آتش بیفروزد؛ آنکه آتش روشن کند.۳. (صفت) [مجاز] فتنهانگیز.۴. (اسم) کسی که در ایام عید نوروز آتش در دست میگیرد و شعلۀ آن را در دهان فرومیبرد و با شوخی و مسخرگی از مردم پول میگیرد؛ حاجیفیروز.
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (امیر جلال الدین ...) ابن تاج الدین علی شیروانی وزیر موسی خان بن علی بایدو، (که از شوال تا 14 ذی الحجه سنه ٔ 736 هَ . ق . سلطنت کرده است ،) این پادشاه و وزیر قدرت مطیع ساختن امرای بزرگ را نداشتن
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (ملک صالح ). صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان ، او پس از مرگ علی ، معروف بملک منصور، در 783 هَ . ق .جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک او برقوق چرکسی به اداره ٔ امور پرداخت و پس از یک سال و
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (امیر غیاث الدین ...). جد آل مظفر است ، صاحب حبیب السیر آرد: «مبارزان معرکه اخبار در میدان احوال آل مظفر کمیت قلم را بدین منوال جولان داده اند که جد اعلی امیر مبارزالدین محمد که نخستین سلاطین آل مظفر است موسوم بود بغیاث الدین حاجی خراسانی و طلوع اختر وجود امیر غ
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) یا حاج (ملک ) مظفر. صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید از سلسله ٔ غلامان ترک و هیجدهمین آنان که در مصر حکومت رانده اند پسر ملک ناصرالدین محمدبن قلاوون ، او پس از برادر خودملک کامل شعبان بر مسند حکمرانی جلوس کرد در 747 هَ. ق . و پس از
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (امیر... سیف الدین ).. «چون این خبر به امیرزاده میرانشاه که در کنار آب مرغاب بود رسید آتش خشمش اشتعال یافته امیر حاجی سیف الدین و امیر اقبوغا را با فوجی از سپاه ظفر انتما برسم منغلا روانه ٔ هرات گردانیده خود متعاقب ازآنجا در حرکت آمد...» رجوع به حبط ج <span clas
پهلوان حاجیلغتنامه دهخداپهلوان حاجی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) رجوع به حاجی و رجوع به جامعالتواریخ رشیدی ص 87 شود.
پهن حاجیلغتنامه دهخداپهن حاجی . [ پ َ ] (اِخ ) نام یکی از قراء هفتگانه ٔ رکن کلا از دهستان تالار پی بخش مرکزی شهرستان شاهی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
چشمه علی حاجیلغتنامه دهخداچشمه علی حاجی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارسانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 56 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . جلگه و گرمسیر است و15تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (امیر جلال الدین ...) ابن تاج الدین علی شیروانی وزیر موسی خان بن علی بایدو، (که از شوال تا 14 ذی الحجه سنه ٔ 736 هَ . ق . سلطنت کرده است ،) این پادشاه و وزیر قدرت مطیع ساختن امرای بزرگ را نداشتن
حاجیلغتنامه دهخداحاجی . (اِخ ) (ملک صالح ). صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان ، او پس از مرگ علی ، معروف بملک منصور، در 783 هَ . ق .جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک او برقوق چرکسی به اداره ٔ امور پرداخت و پس از یک سال و