جک بارگیریloading jackواژههای مصوب فرهنگستانجکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
واماندگی جکjack stallواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بار آئرودینامیکی وارد بر سطح بر نیروی فعالگر غلبه میکند
جیک جیکلغتنامه دهخداجیک جیک . (اِ صوت ) آواز مرغان را گویند. (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). آواز اقسام جانوران و مرغان باشد. (برهان ) : چیست این باغ نزد پررشکان جز مگر جیک جیک گنجشکان ؟ سنائی .|| سخنی که فهمیده نشود. کلام غیرفصیح
جق جقلغتنامه دهخداجق جق . [ ج ِ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل در 42هزارگزی جنوب اردبیل و 25هزارگزی شوسه ٔ اردبیل - تبریز. کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 325
جق جقلغتنامه دهخداجق جق . [ ج َ ج َ ] (اِ) شور و غوغای بی معنی . (غیاث ). شور و غوغا. || فریاد مرغ زخمی . (ناظم الاطباء).
جقجقلغتنامه دهخداجقجق . [ ج ِ ج ِ ] (اِ) مخفف جیقه جیقه و جیقه بمعنی فریاد زدن است . (آنندراج ) : بجز از مستی و رندی چه خیال است اینجاجق جق و کلمکل و قال ومقال است اینجا. میرنجات (از آنندراج ).|| آواز مرغ زخم رسیده . (آنندراج از کش
جق جقلغتنامه دهخداجق جق . [ ج َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان موگوئی بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن در 7هزارگزی جنوب داران و 5هزارگزی راه فرعی آخوره به سیبک . کوهستانی و سردسیر است و سکنه ٔ آن 1117</span