جحدرلغتنامه دهخداجحدر. [ ج َ دَ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرحمان کفرتوثی ، ملقب به جحدر. ابن عدی گوید: ضعیف است و حدیث سرقت میکند. ابن حبان اورا از ثقات دانسته و محتمل است که او را نشناخته است ، زیرا پدر او را عبداﷲبن حارث نامیده است . سپس حدیث «الجنة دارالاسخیا» را از او روایت کرده و میگوید این حد
جحدرلغتنامه دهخداجحدر. [ ج َ دَ ] (اِخ ) العُکلی .ابن عبدربه بنقل از ابوالحسن اخفش جحدر العکلی را مردی دزد دانسته و ابیاتی درباره ٔ کبوتر به وی نسبت داده است ، که نظیر آن به جحدر یمنی نیز منسوب شده است . رجوع به جحدر یمنی شود. و نیز درباره ٔ زنی گوید:علی قدم مکنونةاللون رخصةو کعب کذفر
جحدرلغتنامه دهخداجحدر. [ ج َ دَ ] (اِخ ) نام مردی . (منتهی الارب ). و زرکلی آرد:ربیعةبن ضبیعةبن قیس بکری ، مکنی به ابومکنف و ملقب به جحدر [ کوتاه بالا ] است . وی در جاهلیت فارس طایفه ٔبکر بود و شعر هم میسرود. حوادث بسیاری در زندگی داشته و در جنگ تغلب در «یوم تحلاق اللمم » کشته شد. او در حدود