لغتنامه دهخدا
جلب . [ ج َ ل َ ] (ع مص ) کشاندن ماشیه را از جایی بجای دیگر برای تجارت . || کشیده شدن . و این فعل لازم و متعدی استعمال شود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). در حدیث است : لاجلب و لاجنب . فرود آمدن ساعی از جای دور و امر کردن خداوند ماشیه را تا ماشیه ٔ خود را کشیده بیاورد در ج