فرهنگ فارسی عمید
۱. [جمع: جراید] روزنامه؛ مجله.۲. [جمع: جراید] [قدیمی] کتاب؛ صحیفه؛ دفتر.۳. [قدیمی] دفتر ثبت مسائل مالی لشکر و حکومت: ◻︎ عرض با جریده به نزدیک شاه / بیامد، بیاورد بیمر سپاه (فردوسی: ۷/۴۹۱).۴. (صفت) [قدیمی] ویژگی شخص یا لشکر جنگی، کارکشته، و دلیر.۵. (صفت) [قدیمی] یکهوتنها: ◻︎