زدایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یش، پاکسازی پالایش، تصفیه ◄ تقطیر▲ استحمام، پیرایش، اپیلاسیون آزادسازی غبارروبی
خط جدایشparting lineواژههای مصوب فرهنگستانتقاطع سطح جدایش قالب ریختهگری یا صفحۀ جدایش بین قالبهای پتککاری یا قالب با حفرۀ قالب
خط جدایشparting lineواژههای مصوب فرهنگستانتقاطع سطح جدایش قالب ریختهگری یا صفحۀ جدایش بین قالبهای پتککاری یا قالب با حفرۀ قالب
خطوارگی جدایشیparting lineationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خطوارگی که در آن بینظمیها یا رشتههای نامشخص بر روی صفحات لایکبندی (lamination) دیده میشود
پودر جدایشparting compoundواژههای مصوب فرهنگستانپودری که بر روی سطح جدایش مدل پاشیده میشود تا از چسبیدن ماسه به آن جلوگیری کند و جدا کردن سطح دو نیمۀ قالب از یکدیگر را آسان سازد
تفکیکپذیری جانبیlateral resolutionواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت جدایش دادههای میدان پتانسیل در جهت افقی
مرزِ دانهgrain boundaryواژههای مصوب فرهنگستانفصل مشترک جدایش دو دانه که محورهای بلوری با جهتهای متفاوت دارند
سطح لایهبندیbedding surfaceواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ جدایش بین لایهها یا چینهها که با صفحۀ اولیۀ رسوبگذاری موازی یا تقریباً موازی است
جابهجایی قالبmould shiftواژههای مصوب فرهنگستانعیبی در ریختهگری که در نتیجۀ جفت نشدن اجزای قالب در خط جدایش ایجاد میشود
جدایش انجمادیfreeze separationواژههای مصوب فرهنگستاننمکزدایی آب دریا با استفاده از فرایندهای متوالی انجماد و شویش و ذوب یخ
جدایش بار توفان تندریthunderstorm charge separationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که با آن میدانهای بزرگ الکتریکی درون اَبرهای تندری تولید میشوند
جدایش بیهنجاریanomaly separationواژههای مصوب فرهنگستانهریک از روشهای پردازش برای جداسازی اثرهای گرانی یا مغناطیسی چشمههای ژرف از چشمههای کمعمق
جدایش جانبیlateral separationواژههای مصوب فرهنگستانتمایز بیهنجاریهای میدان پتانسیل ناشی از چشمههای همجوار
جدایش راداریradar separationواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع خدمات راداری که در آن هواگردهای درحالِپرواز را براساس حداقل فاصلۀ مقررشده فاصلهبندی میکنند
خط جدایشparting lineواژههای مصوب فرهنگستانتقاطع سطح جدایش قالب ریختهگری یا صفحۀ جدایش بین قالبهای پتککاری یا قالب با حفرۀ قالب
دگرگردان واجدایشsegregation distorter, SDواژههای مصوب فرهنگستانژن یا عامل دیگری که نسبت واجدایش دگرهها را بر هم میزند
دگرگردی واجدایشsegregation distortionواژههای مصوب فرهنگستانبر هم خوردن نسبت واجدایش دگرههای ناجورتخم، که معمولاً براثر ناهنجاریهای کاستمانی رخ میدهد
پودر جدایشparting compoundواژههای مصوب فرهنگستانپودری که بر روی سطح جدایش مدل پاشیده میشود تا از چسبیدن ماسه به آن جلوگیری کند و جدا کردن سطح دو نیمۀ قالب از یکدیگر را آسان سازد
سطح جدایشparting planeواژههای مصوب فرهنگستاندر ریختهگری یا پتککاری، صفحۀ جداکنندۀ دو نیمۀ قالب یا صفحۀ جداکنندۀ قالبها