لغتنامه دهخدا
تکرج . [ ت َ ک َرْ رُ ] (ع مص ) کره گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). تباه شدن نان و سبز گردیدن و کره برآوردن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). متغیر شدن لون و بوی و مزه ٔ طعام یا چیزی دیگر و این مصدر جعلی است از کرج که معرب کره باشد و کره به فتحتین