توقفلغتنامه دهخداتوقف . [ ت َ وَق ْ ق ُ ] (ع مص ) درنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ایستادن . (زوزنی ). بازایستادن . درنگ کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بازایستادن و با لفظ کردن مستعمل است . (از آنندراج ). || چشم داشتن . (منتهی الارب )
توقیفلغتنامه دهخداتوقیف . [ ت َ ] (ع مص ) ایستانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دست آورنجن در دست کسی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). دست برنجن بر دست کردن . || به حنا خجک زدن در دست . || پی خون آلود بر خانه ٔ کمان پیچیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاط
توکفلغتنامه دهخداتوکف . [ ت َ وَک ْ ک ُ ] (ع مص ) بازعهد بستن و تیمار داشتن . یقال : هو یتوکف لهم ؛ ای یتعدهم و ینظر فی امورهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). چشم داشتن خیر ونیکوئی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا
توکولغتنامه دهخداتوکؤ. [ ت َ وَک ْ ک ُءْ ] (ع مص ) تکیه کردن . (دهار) (آنندراج ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تکیه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکیه کردن بر عصا. و در الاساس : جاء یتوکاءُ علی هراوته یتحامل علیها. (از اقرب الموارد).
توکیفلغتنامه دهخداتوکیف . [ ت َ ] (ع مص ) پشماکند نهادن بر ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
arrestدیکشنری انگلیسی به فارسیدستگیری، بازداشت، توقیف، توقیف کردن، باز داشتن، محبوس کردن، حبس کردن، ناگهان توقیف کردن، جلو گیری کردن
توقیفلغتنامه دهخداتوقیف . [ ت َ ] (ع مص ) ایستانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دست آورنجن در دست کسی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). دست برنجن بر دست کردن . || به حنا خجک زدن در دست . || پی خون آلود بر خانه ٔ کمان پیچیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاط
توقیففرهنگ فارسی عمید۱. بازداشت کردن.۲. درجایی واداشتن؛ از حرکت بازداشتن.۳. ضبط کردن.۴. [قدیمی] واقف گردانیدن.
توقیففرهنگ فارسی معین(تُ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بازداشت کردن . 2 - ضبط کردن ، قضبه کردن . 3 - واقف گردانیدن .
توقیفلغتنامه دهخداتوقیف . [ ت َ ] (ع مص ) ایستانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دست آورنجن در دست کسی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). دست برنجن بر دست کردن . || به حنا خجک زدن در دست . || پی خون آلود بر خانه ٔ کمان پیچیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاط
توقیففرهنگ فارسی عمید۱. بازداشت کردن.۲. درجایی واداشتن؛ از حرکت بازداشتن.۳. ضبط کردن.۴. [قدیمی] واقف گردانیدن.