ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ

توفیق

to[w]fiq

۱. کسی را به کاری مدد کردن.
۲. به کاری دست یافتن.
۳. مدد کردن بخت.
۴. فراهم شدن اسباب‌ کاری.

پیروزی، فیروزمندی، کامروایی، کامیابی، موفقیت ≠ ناکامیابی

بهروزی، پیروز

توفیق

لغت‌نامه دهخدا

توفیق . [ ت َ ](اِخ ) ابومحمدبن محمد الحسین بن عبداﷲبن محمد. اصلاً از مغرب است ولی در دمشق زندگی می نمود. وی از مهندسین و منجمین و ادباء قرن ششم هجری قمری است . در دمشق به تدریس و افادات علمیه اشتغال داشته و به فهم و به علم اشتهار یافت و شعر نیز می سروده . از شاگردانش محمدبن

ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ
خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما