26 فرهنگ

733 مدخل


تنگنا

tangnā

۱. [مجاز] سختی.
۲. [مجاز] فشار: ◻︎ خون خوری در چارمیخ تنگنا / در میان حبس و انجاس و عنا (مولوی: ۳۳۹).
۳. [قدیمی] راه تنگ.
۴. [قدیمی] تنگی: ◻︎ در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب / یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود (حافظ: ۴۵۸).
۵. [قدیمی] جای تنگ.
۶. [قدیمی] کوچۀ تنگ.

۱. جای تنگ
۲. قبر، لحد، گور
۳. گرفتاری، محظور، مضیقه
۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا
۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه
۶. سختی، فشار

bottleneck, corners, dilemma, double bind, hardship, jam, limit, pinch, predicament, pressure, restriction, strait, straitjacket, stranglehold