تنوحلغتنامه دهخداتنوح . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) جنبیدن چیز فروهشته ٔ آویزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تحرک . (اقرب الموارد).
تنویعلغتنامه دهخداتنویع. [ ت َن ْ ] (ع مص ) گوناگون کردن . (دهار) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن و زدن باد چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
تنوهلغتنامه دهخداتنوه . [ ت َ ن َوْ وُه ْ ] (ع مص ) بلند شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد).
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
تنوعدیکشنری فارسی به انگلیسیcatholicity, diversity, heterogeneity, variation, range, variance, variety
متنوعلغتنامه دهخدامتنوع . [ م ُ ت َ ن َوْ وِ] (ع ص ) گوناگون شونده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گوناگون شده . (ناظم الاطباء). گونه گون . گونه گونه . گوناگون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی ، گوناگون و دارای انواع و اقسام و اشکال مختلف و هر چیزی که به ا
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
متنوعدیکشنری عربی به فارسیجور شده , همه فن حريف , همسر , يار , درخور , مناسب , گوناگون , مختلف , متغير , متمايز , متفرقه