تمازلغتنامه دهخداتماز. [ ت َ ز ز ] (ع مص ) دور شدن نیت : تمازت به النیة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تماظلغتنامه دهخداتماظ. [ ت َ ظظ ] (ع مص ) بهم بدی و پیکار نمودن . || گزیدن یکدیگر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تمایزلغتنامه دهخداتمایز. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) تفرق . (اقرب الموارد). جداکردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تمایزدیکشنری فارسی به انگلیسیdifference, differentiation, disparity, distinction, distinctiveness, distinguishable
تزریق میانیاختهای زامهintracytoplasmic sperm injectionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای درمان ناباروری مردانه که در آن زامه را مستقیماً به درون مامه وارد میکنند اختـ . تمیاز ICSI