26 فرهنگ

1368 مدخل


تمهید

tamhid

۱. آماده‌ کردن.
۲. مقدمه چیدن.
۳. [قدیمی] آسان ساختن.
۴. [قدیمی] گسترانیدن.
۵. [قدیمی] هموار کردن.

۱. آمادگی، آمادهسازی، تدارک، تدبیر، تهیه، چاره، زمینهسازی، مقدمهچینی
۲. آماده کردن، آراستن، فراهم کردن
۳. زمینهسازی کرن، مقدمه چیدن
۴. گسترانیدن، هموار کردن، پهن کردن

artifice, booby trap, maneuver, manoeuvre, ploy, stratagem