تمسیخلغتنامه دهخداتمسیخ . [ ت َ ] (ع مص ) تبدیل کردن . (ناظم الاطباء). || تاراج نمودن و غارت کردن . (ناظم الاطباء).
تمسخلغتنامه دهخداتمسخ . [ ت َ م َس ْ س ُ ] (ع مص ) مسخ شدن و تبدیل صورت یافتن . (ناظم الاطباء). رجوع به مسخ شود. || پاره شدن آنچه رشته شده است . (از اقرب الموارد).
تمصخلغتنامه دهخداتمصخ . [ ت َ م َص ْص ُ ] (ع مص ) گرفتن چیزی . (منتهی الارب ). گرفتن چیزی از جوف چیزی دیگر. (از اقرب الموارد). برکندن و گرفتن چیزی را. (از ناظم الاطباء).
تماسخلغتنامه دهخداتماسخ . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) برگردیدن صورت کسی به صورت دیگری که بدتر از صورت نخستین باشد. (منتخب ، از غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به مسخ شود.
تمسیخالغتنامه دهخداتمسیخا. [ ت َ ] (اِ) نام دعایی است . (ناظم الاطباء). رجوع به تمخیثا و یملیخا شود.
تمسیخالغتنامه دهخداتمسیخا. [ ت َ ] (اِ) نام دعایی است . (ناظم الاطباء). رجوع به تمخیثا و یملیخا شود.