قارتلغتنامه دهخداقارت . [ رِ ] (ع ص ) آنکه هرچه بیابد بگیرد. (منتهی الارب ). || مشک نیکوتر تیزبوی سبک سنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خون که در پوست بمیرد. (مهذب الاسماء).
قارتلغتنامه دهخداقارت . [ رِ ] (ع ص ) آنکه هرچه بیابد بگیرد. (منتهی الارب ). || مشک نیکوتر تیزبوی سبک سنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خون که در پوست بمیرد. (مهذب الاسماء).
قاط و قوطلغتنامه دهخداقاط و قوط. [ طُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) غوغا. کب کب . (از فرهنگ رازی ). قارت و قورت .