لغتنامه دهخدا
تطویق .[ ت َطْ ] (ع مص ) توانا گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). توانا کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): طوقنی اﷲ اداء حقه ؛ توانا کند مرا خدای بر ادای حق او و یا توانا کرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || راضی شدن و اجازت دادن و آسا