لغتنامه دهخدا
تدمیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) خون آلود کردن کسی را. (شرح قاموس ) (ناظم الاطباء). بیرون آمدن خون از زخم . (از اقرب الموارد). خارج کردن خون از کسی بضربه . (از متن اللغه ). || آسان گردانیدن ازبرای کسی راهی . (شرح قاموس ). آسان کردن راه را برای کسی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغه