تجویزگرایی،توصیهگراییprescriptivismواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دیدگاههای ناشناختگرایی اخلاقی که، برخلاف عاطفیانگاری، قائل به این است که احکام اخلاقی اگرچه صدقپذیر نیستند، بیانگر توصیهها یا اوامری هستند که کلیتپذیرند
توشه ٔ راهلغتنامه دهخداتوشه ٔ راه . [ ش َ / ش ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زاد و مایحتاج مسافرت از خوراکی . (ناظم الاطباء). زاد سفر. ره توشه : بجوئید و این توشه ٔ ره کنیدبکوشید تا رنج کوته کنید. فردوسی .
راه توشهلغتنامه دهخداراه توشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) آنچه از خوردنی که مسافر همراه خویش برگیرد. توشه ٔ راه . زاد راه : هریکی در جوال گوشه ٔ خویش کرده ترتیب راه توشه ٔ خویش . نظامی .وآن لحظه که در غ