تجویز

tajviz

معنی

جایز دانستن؛ جایز شمردن؛ اجازه دادن؛ روا دانستن؛ روا داشتن.

برابر پارسی

روادار

مترادف

۱. اجازه، اذن، جواز، رخصت
۲. روایی،
۳. اجازه دادن، جایز شمردن، روا شمردن ≠ تحریم

دیکشنری

allowance

جست‌وجوی دقیق

تجویز

لغت‌نامه دهخدا

تجویز.[ ت َج ْ ] (ع مص ) روا داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ) (آنندراج ). روا داشتن رای کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفاذ. (اقرب الموارد)

تجویز

فرهنگ سره

روادار

تجویز

دیکشنری فارسی به عربی

موافقة , وصفة

تجویز

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اجازه، اذن، جواز، رخصت ۲. روایی، ۳. اجازه دادن، جایز شمردن، روا شمردن ≠ تحریم

تجویز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

allowance

جست‌وجوی هم‌آوا

تجویظ

لغت‌نامه دهخدا

تجویظ. [ ت َج ْ ] (ع مص ) سعی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || اندک صبر شدن . || اندوهگین شدن . ملول شدن . (از قطر المحیط).

جست‌وجوی مشابه

تجویز کردن

لغت‌نامه دهخدا

تجویز کردن . [ ت َج ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اندر کردن . || آزمایش کردن . || فتوی دادن و اذن دادن و روا گردانیدن و حکم کردن ورای دادن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماد