تتملغتنامه دهخداتتم . [ ت ُ ت ُ ] (اِ) بمعنی سماق است که در آش و طعام کنند. (برهان ). سماق . (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ترشاوه ای است که آن را ترش
تتمالغتنامه دهخداتتما. [ ت َ ] (اِ) بلغت زند و پازند خرس و دب . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف تتمتا. رجوع به تتمتا شود.
تتماتلغتنامه دهخداتتمات . [ ت َ ت ِ م م ] (ع اِ) ج ِتتمه . ضمیمه ها. (ناظم الاطباء). رجوع به تتمه شود.
تتماجلغتنامه دهخداتتماج . [ ت ُ ] (ترکی ، اِ) قسمی از آش است در ترکی . (غیاث اللغات ). خوراک معروف ترکان . (کاشغری ج 1 ص 378، از حاشیه ٔ برهان چ معین ). آشی است که از سماق پزند.
تتمتالغتنامه دهخداتتمتا. [ ت َ م َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند خرس را گویند و آن جانوری باشد صحرایی که آن را گرفته دست آموز کنند. (برهان ).
تتماجلغتنامه دهخداتتماج . [ ت ُ ] (ترکی ، اِ) قسمی از آش است در ترکی . (غیاث اللغات ). خوراک معروف ترکان . (کاشغری ج 1 ص 378، از حاشیه ٔ برهان چ معین ). آشی است که از سماق پزند.
تتمالغتنامه دهخداتتما. [ ت َ ] (اِ) بلغت زند و پازند خرس و دب . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف تتمتا. رجوع به تتمتا شود.
تتماتلغتنامه دهخداتتمات . [ ت َ ت ِ م م ] (ع اِ) ج ِتتمه . ضمیمه ها. (ناظم الاطباء). رجوع به تتمه شود.
تتمتالغتنامه دهخداتتمتا. [ ت َ م َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند خرس را گویند و آن جانوری باشد صحرایی که آن را گرفته دست آموز کنند. (برهان ).
تتمتاجلغتنامه دهخداتتمتاج . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان برزرود بخش نطنز شهرستان کاشان است که در 45 هزارگزی شمال باختری نطنز و 15 هزارگزی باخترشوسه ٔ نطنز به کاشان قرار دارد آب آن