تأریضلغتنامه دهخداتأریض . [ ت َءْ ] (ع مص ) چرانیدن گیاه زمین را و طلب نمودن آن را. (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || نیت روزه کردن و آماده شدن برای روزه . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سخن را تهذیب کردن . (قطر المحیط). آراسته نمودن کلام . (منتهی الارب
تاردلغتنامه دهخداتارد. (اِخ ) گابریل . جامعه شناس فرانسوی . وی در سال 1843 م . در «سارلا» متولد شد و چون یکی از صاحب منصبان وزارت دادگستری بود سالهای ممتد در مسقطالرأس خویش در امور قضایی و جرم شناسی به تحقیق و تتبع پرداخت . آنگاه بریاست آمار وزارت دادگستری ر
مؤرضلغتنامه دهخدامؤرض . [ م ُ ءَرْ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأریض . چراننده گیاه زمین و طلب کننده ٔ آن . (منتهی الارب ). آنکه سبب می شود چرانیدن جایی را. || آنکه مهیا می شود برای روزه گرفتن . (ناظم الاطباء). نیت روزه کننده و آماده شونده برای روزه . (آنندراج ). || آراسته کننده ٔ کلام . (از آ