بیپولیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، غنا ۲. تنگدستی، تنگعیشی، تهیدستی، افلاس ≠ فراخدستی ۳. بیچیزی، عسرت ≠ فراخروزی
زنجیرگاهبالاbold hawseواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت شناوری که زنجیرگاه آن در ارتفاع بالاتری از آب دریا قرار میگیرد
بیولیلغتنامه دهخدابیولی . (اِ) نام درختی است که در جنگلهای مازندران موجود میباشد. برای کاغذسازی مفید است . (یادداشت مؤلف ).
بولچلغتنامه دهخدابولچ . [ ل َ] (اِ) زمین هائی که پیوسته مزروع باشند. (آنندراج ).زمینی که همیشه در آن زراعت کنند. (ناظم الاطباء).
بولیلغتنامه دهخدابولی . [ ب َ ] (اِ) تیز کردن جانور شکاری بر جانور دیگر و در هند، باولی شهرت دارد. (غیاث ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
بیبضاعتیفرهنگ مترادف و متضادبیبرگی، بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا
تنگدستی، تنگدستیفرهنگ مترادف و متضادافلاس، بیپولی، بیچیزی، بینوایی، تعسر، درماندگی، درویشی، ضراء، عسرت، فاقه، فقر، مسکنت، نداری ≠ غنا، گشادهدستی
بیبریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیبرگی، بیحاصلی، بیباری ۲. بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا