infelicity
حريص , صحيح , مناسب
apt, aptly, fit, happy, pat, timely
بجا، بوقت، بهنگام، مناسب ≠ بیگاه
بیجا، بیوقت، نابجا، بیهنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام ≠ بجا، بهنگام
از موضع (موقعيت) خود محافظت کرد , پايگاه خود را حراست کرد