نابجایگاهلغتنامه دهخدانابجایگاه . [ ب ِ ] (ص مرکب ) نابجا. نابجای . نه بجای خود. نامناسب . ناسزا. ناسزاوار.
نابایسته ٔ هستیلغتنامه دهخدانابایسته ٔ هستی . [ ی ِ ت َ / ت ِ ی ِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ترجمه ٔ ممتنعالوجود یعنی آنچه وجود و هستی گرفتن آن ممتنع ومحال باشد مانند شریک یزدان . (آنن
ریشة تکیهگاهیprop root, supporting rootواژههای مصوب فرهنگستانریشة نابجایی که بالاتر از سطح خاک قرار دارد و پشتیبان ساقه است
ضربان فراریescape beatواژههای مصوب فرهنگستانضربان نابجایی که به دنبال وقفۀ طولانیتر از حد معمول بین تکانههای برخاسته از گره سینوسی ـ دهلیزی اتفاق میافتد