ببروجلغتنامه دهخداببروج . [ ب َ ] (اِ) استرنگ . مردم گیاه . یبروح الصنم . (ناظم الاطباء). مردم گیا. (آنندراج ). و رجوع به یبروح الصنم شود.
بیبرسلغتنامه دهخدابیبرس . [ بی ب َ ] (اِخ ) ابوالفتح ظاهر... رجوع به ابوالفتح بیبرس و ظاهر بیبرس شود.
بابیروشلغتنامه دهخدابابیروش . (اِخ ) نام باستانی مملکت بابل با ضمائم آن که جزو متصرفات داریوش بوده است . رجوع به بابل شود. (ایران باستان ج 2 ص 1452).