بولحارلغتنامه دهخدابولحار. (اِ) جایی که سفیران و ایلچیان ممالک ، جهت مصالحت امری و معاهده ای ، با هم مجتمع و فراهم اند. || میدان کارزار. (آنندراج ). و رجوع به بولجار شود.
بولوارلغتنامه دهخدابولوار. (فرانسوی ، اِ) میدان و خیابانی که باغچه ها و چمنها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است . بُلوار. (فرهنگ فارسی معین ).
بولوارفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) خیابان پهنی که وسط آن درخت و گل و گیاه باشد و به دو قسمت مساوی تقسیم شود، چارباغ (فره ).
بولجارلغتنامه دهخدابولجار. (اِ) پناه جای . (ناظم الاطباء).جای پناه و امن . (آنندراج ). || میدان جنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بولحار شود.