لغتنامه دهخدا
بوق . (ع اِ) سفیدمهره باشد و آن چیزی است که حمامها و آسیاها و هنگامه ها نوازند. (برهان ). نای است بزرگ که نوازند. ج ، ابواق و بیقان . نای مانندی که آسیابانان دمند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد). صور. (مهذب الاسماء). کرنای . (دهار). شبور. (دهار). بوری . (زم