patentدیکشنری انگلیسی به فارسیثبت اختراع، حق ثبت اختراع، دارای حق انحصاری، امتیاز نامه، اعطا کردن، امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن، امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، گشاده، ازاد، بوسیله حق امتیاز محفوظ مانده
براءة الاختراعدیکشنری عربی به فارسیاشکار , داراي حق امتياز , امتيازي , بوسيله حق امتياز محفوظ مانده , داراي حق انحصاري , گشاده , مفتوح , ازاد , محسوس , حق ثبت اختراع , امتياز نامه , امتياز ياحق انحصاري بکسي دادن , اعطا کردن (امتياز)