بهنهلغتنامه دهخدابهنه . [ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ) همان بادافره است و با بای پارسی گفته اند. (شرفنامه ). چوب مخروطی مر اطفال را که ریسمانی بر آن پیچیده و بر زمین گذاشته آن ریسمان را بکشند تا بچرخد. (ناظم الاطباء). و رجوع به پهنه شود.
بهینهلغتنامه دهخدابهینه . [ ب ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) گزیده و انتخاب شده . (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). گزیده ترین و بهترین چیز. (ناظم الاطباء). || (ص عالی ) بهترین . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نیکوترین چیز. (شرفنامه ) :<
بحنةلغتنامه دهخدابحنة. [ ب َ ن َ ] (ع اِ) تازیانه ها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِخ ) نام زنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و بنات بحنة؛ نخلستانی نزدیک خانه ٔ وی .
بعنهلغتنامه دهخدابعنه . [ ] (اِخ ) (پسر تنگی ) یکی از پسران رمون که از بندگان ایشبوشث بن یوناتان بود. وی با برادر خود ریکاب در عین ظهربخانه ٔ ایشبوشث درآمده وی را بکشتند و سرش را بخیال یافتن جایزه بداود آوردند لکن داود ایشان را بقتل سپرد. (از قاموس کتاب مقدس ). || مردی که بازروبابل از اسیری م
بعینهلغتنامه دهخدابعینه . [ ب ِ ع َ ن ِ ] (ع ق مرکب ) بِعَینِه . بعینها. عیناً. بمعنی بحقیقت خود و ذات خود. این لفظ در تشبیهات مستعمل و گاهی با لفظ گویا نیز آرند و گاهی بدون با، هم استعمال یابد و این خالی از غرابت نیست . (آنندراج ).بحقیقت خود و ذات خود. (غیاث ). مأخوذ از تازی ، بسیار شبیه و ب
بهینهلغتنامه دهخدابهینه . [ ب ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) گزیده و انتخاب شده . (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). گزیده ترین و بهترین چیز. (ناظم الاطباء). || (ص عالی ) بهترین . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نیکوترین چیز. (شرفنامه ) :<
بهینهفرهنگ نامها(تلفظ: behine) (در اقتصاد) بهترین ، خوبترین ، مطلوبترین وضعیت ممکن برای چیزی با در نظر گرفتن همهی عوامل مثبت و منفی ؛ (در قدیم) بهترین ، خوبترین .
بهینهلغتنامه دهخدابهینه . [ ب ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) گزیده و انتخاب شده . (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). گزیده ترین و بهترین چیز. (ناظم الاطباء). || (ص عالی ) بهترین . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نیکوترین چیز. (شرفنامه ) :<
تخصیص بهینهoptimum allocationواژههای مصوب فرهنگستاندر نمونهگیری طبقهای، اختصاص دادن نمونۀ کامل به طبقههای متفاوت، بهطوریکه برای هزینۀ ثابت دقت بیشینه به کار رود
رژیم بهینهoptimal dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی که رشد و توان باروری و سلامتی فرد را به بهترین وجه تأمین میکند
حراج بهینهoptimal auctionواژههای مصوب فرهنگستانحراجی که در آن با توسل به قواعد متفاوت، درآمد فروشنده به بالاترین مقدار ممکن برسد