لغتنامه دهخدا
مک . [ م َ ] (اِمص ) مکیدن بود. (لغت فرس چ اقبال ص 277). به معنی مکیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). مَص ّ. مَک ّ. مک زدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔبعد شود. || یکبار مکیدن . (ناظم الاطباء).و رجوع به مِک شود. || (