بروسینلغتنامه دهخدابروسین . [ بْرو / ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) شبه قلیایی که آنرااز جوزالقی استخراج کنند. کریستالهای آن استوانه ای شکل و بی رنگ و بی مزه است و از سمهای مهلک محسوب میگردد و در طب مورد استعمال دارد. (فرهنگ فارسی معین ).
بروسینفرهنگ فارسی معین(بُ رُ) [ فر. ] (اِ.) شبه قلیایی که آن را از جوزالقی استخراج کنند. کریستال های آن استوانه ای شکل ، بی رنگ و بی مزه است و از سمّهای مهلک محسوب می شود.
بیرسنلغتنامه دهخدابیرسن . [ رَ س َ ] (ص مرکب ) (از: بی + رسن ) بی افسار. رجوع به رسن شود. || اوباش . (ناظم الاطباء).