بخشبندیsegmentationواژههای مصوب فرهنگستانتقسیمبندی بازار به گروههای مختلفی از مشتریان که ویژگیها و نیازهای مشابه دارند
بخشبندی ضدآبwatertight sub-divisionواژههای مصوب فرهنگستانتقسیمبندی یک محدوده از کشتی که همۀ دیوارهها و دریچههای آن ضدآب هستند
بخش بخشلغتنامه دهخدابخش بخش . [ ب َ ب َ ] (اِ مرکب ) پاره پاره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حصه حصه و بهره بهره . (ناظم الاطباء).- بخش بخش کردن ؛ قسمت کردن . (ناظم الاطباء). تجزیه کردن . (یادداشت مؤلف ).
بخشبندی ضدآبwatertight sub-divisionواژههای مصوب فرهنگستانتقسیمبندی یک محدوده از کشتی که همۀ دیوارهها و دریچههای آن ضدآب هستند
کنترپوان معکوسشدنیinvertible counterpointواژههای مصوب فرهنگستانکنترپوانی که در آن بخش (part) یا بخشهای پایینی میتوانند با بخش یا بخشهای بالایی جابهجا شوند
بخشبندی ضدآبwatertight sub-divisionواژههای مصوب فرهنگستانتقسیمبندی یک محدوده از کشتی که همۀ دیوارهها و دریچههای آن ضدآب هستند