پاداُکسندۀ لکهزاstaining antioxidantواژههای مصوب فرهنگستانپاداکسندهای که محصولات اکسایش آن رنگی و اغلب زرد است و بنابراین باعث رنگی شدن بسپار یا مادۀ مجاور بسپاری میشود که از آن محافظت میکند
حریق لکهایspot fire, jump fireواژههای مصوب فرهنگستانحریقی که در خارج از محدودۀ حریق اصلی و ازطریق پرتاب شدن مواد مشتعل ایجاد میشود
چپارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. هرچیز دورنگ.۲. ویژگی اسبی که خالها و لکههایی غیر رنگ اصلی خود داشته باشد.۳. ویژگی کبوتری که پرهای سبز و سیاه خلاف رنگ خود داشته باشد.
کلففرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. لکه.۲. (نجوم) لکههایی که در ماه و خورشید دیده میشود.۳. (پزشکی) لکۀ صورت؛ ککمک.
پوسیدگی چرمیleather rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری ناشی از گونههای مختلف فیتوفتورا (Phytophthora) که در نتیجۀ آن قسمتهای آلودۀ روی میوه بیرنگ و روی آنها لکههایی به رنگهای نیلی تا ارغوانی با بافت
جذامفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبیماری عفونی مزمن که از علائم آن کمخونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام، و خونریزی از بینی میباشد. گاهی مادۀ متع
لکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. اثری که از چربی، کثافت، یا مواد رنگین بر روی لباس، پارچه، و مانندِ آن پیدا میشود؛ لکه.۲. (پزشکی) خال.۳. خونی که بر اثر حیض یا عوامل دیگر از زن خارج شود.۴. د