بالارانroundواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لاشۀ دام که از پایین به ران و از پهلو به قلوهگاه محدود میشود
بالاران مرغthighواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی ران مرغ که از مفصل ران شروع میشود و تا مفصل زانو ادامه دارد
بلیرانلغتنامه دهخدابلیران . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت سر، بخش مرکزی شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 110 تن . آب آن از نهر گرمرود و محصول آن لبنیات است . در تابستان تعدادی از سکنه به ییلاقات چلاو میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3</s
بلورینلغتنامه دهخدابلورین . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بلور. ساخته شده از بلور. بلوری .(فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بلور شود : همه کاخ او پر ز بیگانه دیدنشستش بلورین یکی خانه دید. فردوسی .راست پنداری بلورین جامهای چینیان بر سر تص
بالاران مرغthighواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی ران مرغ که از مفصل ران شروع میشود و تا مفصل زانو ادامه دارد
راسته 2sirloinواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از لاشۀ دام که در دو طرف ستون فقرات پیشتر از بالاران قرار دارد
بالاران مرغthighواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی ران مرغ که از مفصل ران شروع میشود و تا مفصل زانو ادامه دارد