باسفاقلغتنامه دهخداباسفاق . (اِ) به محاوره ٔ خوارزم به معنی نواب و صوبه دار که آنرا بزبان انگریزی «ویس رای » گویند. شحنه . (آنندراج ).اما صحیح کلمه باسقاق است . و رجوع به باسقاق شود.
ارامدیکشنری فارسی به عربیابله , باسيفيکي , رزين , سلمي , صامت , صمة , عديم العاطفة , قليل الکلام , لطيف , ما زال , معتدل , هادي , هدوء