بازرسیلغتنامه دهخدابازرسی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) تفتیش . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عمل بازرس . جستجو درباره ٔ کسی یا چیزی .
بازپرسیلغتنامه دهخدابازپرسی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) عمل بازپرس . استنطاق . (لغات فرهنگستان ). || مؤاخذه . بازخواست .
هواگرد بازرسی ناوبری هواییflight inspection aircraftواژههای مصوب فرهنگستانهواپیمایی که برای عملیات بازرسی ناوبری هوایی به کار میرود متـ . هواپیمای بازبینی ناوبری هوایی inspection aircraft, flight check airplane
هواپیمای بازبینی ناوبری هواییinspection aircraft, flight check airplaneواژههای مصوب فرهنگستان← هواگرد بازرسی ناوبری هوایی
بازبینی ناوبری هواییflight check2, flight checkingواژههای مصوب فرهنگستانعملیات پروازیای که برای واسنجی و پایش یا ارزیابی کارایی تجهیزات کمکناوبری و ارزیابی موانع موجود در اطراف فرودگاه، بهویژه در هنگام برخاست و نشست، انجام میشود متـ . بازرسی ناوبری هوایی flight inspection
بازرسیلغتنامه دهخدابازرسی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) تفتیش . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عمل بازرس . جستجو درباره ٔ کسی یا چیزی .
بازرسیلغتنامه دهخدابازرسی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) تفتیش . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عمل بازرس . جستجو درباره ٔ کسی یا چیزی .
خودبازرسیself-inspectionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از خدمات شرکت یا سازمانی که خود مسئول بازرسی از کار خویش است
بازدید و بازرسیvisit and searchواژههای مصوب فرهنگستانبازرسی شناور غیرنظامی برای تعیین ملیت و تشخیص نوع محموله و ماهیت کاری خدمة آن