لغتنامه دهخدا
عاثور. (ع اِ) جای هلاک . گویند: وقع فی عاثور شر و عافور شر. (منتهی الارب ). المهلکة من الارضین . (اقرب الموارد). || بدی . (منتهی الارب ). شر. (اقرب الموارد). || گوی که جهت شکار شیر و جز آن کنند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گو و مانند آن که آماده شود تا کسی در آن افتد. و