امرنلغتنامه دهخداامرن . [ ؟ ](اِخ ) قیصرزاده ٔ رومی بوده است در زمانی که گشتاسب به روم رفته بود. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن شود.
امریگنلغتنامه دهخداامریگن . [ اِ م ِ گ ُ ] (اِخ ) بالتازار حقوقدان فرانسوی متولد در اکس (1725-1789 م .). رجوع به لاروس شود.
امرینلغتنامه دهخداامرین . [ اَ م َرْ رَ / اَ م َرْ ری ] (ع اِ) لقیت منه الامرین بصیغه ٔ تثنیه و یا لقیت منه الامرین بصیغه ٔ جمع؛ یعنی دیدم از وی سختیها و تلخیها.(ناظم الاطباء). و رجوع به اَمَرّ و اَمَرّان شود.
عمرینلغتنامه دهخداعمرین .[ ع ُ م َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ عمر. مراد ابوبکربن ابی قحافه و عمربن خطاب است . رجوع به عمر و عُمران شود.