امذارلغتنامه دهخداامذار. [ اِ ] (ع مص ) امذار دجاجه بیضه را؛ فاسد کردن مرغ تخم را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گنده گردانیدن بیضه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تباه کردن مرغ خایه را. (تاج المصادر بیهقی ).
همدگرلغتنامه دهخداهمدگر. [ هََ دِ گ َ ] (ضمیر مبهم مرکب ) همدیگر. یک دیگر. (یادداشت مؤلف ). با هم . (آنندراج ) : برنیایم یک تنه با سه نفرپس ببرّمْشان نخست از همدگر. مولوی .خرده کاری بود و تفریقش خطرهمچو اوصال بدن با همدگر.<