خاگلغتنامه دهخداخاگ . (اِ) بیضه ٔ مرغ . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). تخم پرنده . (فرهنگ نظام ) . مرغانه . چوزی . || خاگ کبک یک قسم انگوراست که بس
خاگواژهنامه آزادتخم مرغ بیضه، تخم مرغ و تخم پرندگان دیگر، خایه (لری) [xag] تخم، خایه، تخم مرغ، تخم پرنده.
خاگینهلغتنامه دهخداخاگینه . [ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) نان خورش معروفی است . (غیاث اللغات ). نان خورشی است که از تخم ماکیان می سازند. (ناظم الاطباء). خوراکی است ساخته از تخم مرغ که ز
خاگهسنگoolite/ oölite, eggstone, roestoneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سنگ رسوبی شیمیایی یا زیستشیمیایی، معمولاً آهکی، که از ذرات خاگهای که بهصورت سیمانی به هم پیوستهاند تشکیل شده است