افلیجلغتنامه دهخداافلیج . [ اِ ] (از ع ، اِمص ) فالج . سستی و فروهشتگی که درنیمه ٔ بدن یا در تمام آن حادث گردد. (ناظم الاطباء). || (ص ) بمعنی مفلوج که در فارسی متداول است و ظاهرا
افجیجلغتنامه دهخداافجیج . [ اَ ] (ع اِ) رودباری با وادی فراخ .(منتهی الارب ). رودبار با وادی فراخ . (ناظم الاطباء).رودباری جاودان فراخ . (آنندراج ). وادی وسیع. (از اقرب الموارد).