افرنسیلغتنامه دهخداافرنسی . [ اِ رِ سی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به افرنسه ، یکی از شهرهای بزرگ افرنجه و روم . گاه آنرا افرنجه گویند و طائفه ٔ فرنج بدان نسبت کنند. (از النقود العربیه ص 111). منسوب به فرانسه . (یادداشت دهخدا).
افرنسةلغتنامه دهخداافرنسة. [ اِ رِ س َ ] (اِخ ) نام یکی از بلاد فرنج است . (از النقود العربیه ص 111).
افرنساخلغتنامه دهخداافرنساخ . [ اِ رِ ] (ع مص ) فرونشستن سردی و تب . || زایل شدن غم و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
افرنساخلغتنامه دهخداافرنساخ . [ اِ رِ ] (ع مص ) فرونشستن سردی و تب . || زایل شدن غم و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).