لغتنامه دهخدا
اغدیدان . [ اِ ] (ع مص ) تمام رسیدن و دراز گردیدن موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دراز شدن و بکمال رسیدن موی . و منه : قامت ترائیک مغدودنا. (از اقرب الموارد). دراز شدن موی . (المصادر زوزنی ). || سخت سبز شدن گیاه چنانکه از سیرابی بسیاهی زند: اغدودن النبت ؛ اخضر